دستانت رامی فشردم
♥♥♥♥نباید که فراموش کنی همه چیز ها♥♥♥♥
عطر صورتم را
گرمی دستانم را
نباید فراموش کنی که تنها من بودم که
در تمام آن ساعت ها
♥♥♥♥دستانت را می فشردم♥♥♥♥
و تو
کنار می زدی موهایم را
از روی صورتت
دست میکشیدی به گونه هایم
و صدایت را به گوش هایم نوید می دادی
♥♥♥♥دکمه های آغوشت را باز می کردم♥♥♥♥
گوش می سپردم به نجوای قلبت
صدای قلب تو
و موهای مجعد من
صدای نفس هایمان
تنها کلامی بود
♥♥♥♥که بینمان مبادله می شد♥♥♥♥
نظرات شما عزیزان:
[ جمعه 23 خرداد 1393برچسب:, ] [ 21:2 ] [ setayesh ] [ نظر بدهید ]